شیرین زبونی تمام زندگیم

تمام داروندار خاله ادیث.امروز زنگ زدم مامان جون گفتم از الینا بگو واسم:

دوس دالی خودت از پله ها تنهایی بری بیای.میگی:بلو اونبل

فیلم نقی(پایتخت) رو دوس دالی و می گی.نگی نگی.وقتی شروع میشه میگی نگی اومد

برنامه خندوانه آی فیلم صدای جناب خان رو دوس داری میری پا تلوزیون بش میگی بخون بخون(سیاهه نارگیله....)

چیکو چیکو داره برنامش.مامانی صداشو ضبط کرده.مامانی که میگه تلوزیون روشن کنم؟میگی چیکو چیکو.

امروز به مامانی مثه معلم ورزش بد اخلاقا(فدای اخلاقت) با دست اشاره میکردی میگفتی پاشو پاشو.قربون صدات کاش میشد بشنوی وقتی مثه تو میگم پاشو.پاشو.معلومه صدات ماشالا جذابه.ایشالا باقرالعلوم نگهدارت باشه عشق من.

وقتی مامانیت تلفن میزنه شما بش میگی اب ززن و عصبانی ترش اب سسن(حرف نزن).

به مامان میگی بخواب(بیا پیشم دراز بشو).

کلا میگی:بیشین.پاشو بخواب عزیزم.

به خرس گندهه گفتی بیشین عزیزم.

به مامان سرحال که باشی میگی عزیزم.

چند شب پیش رفتین خونه سحرجان دوست مامانت.یه پسل دارن اسمش امیرعلی.شما صداش میزنی امیری.(فقط به اسم خودم ی بده.حدیثی).بعد یه نهنگ پلاستیکی داشته نشسته روش.شما میگفتی بده بده.اون نداده و یه سیلی زدیش.جاش قرمز شده.اونم چون زدی زده.تو بسیار بهت زده شدی که چرا زده.تو اگه بزنی کسی نمیزنه.گریه افتادی.مامان هول کرده .سحر و مامان از هم جدا کردتون.اون هی میومده اسباب بازیاشو نشون شما بده.شما میگفتی بده.نمیداده.شما هم زدیش.خخخخخخخ.امیرعلی فک کنم حدودا هجده ماه ازت بزرگتره.

الان خواب ناز بودی زندگیم که مامانیت بام حرف زد.مامان اواز بخونه میگی نخون.برنامه دلنوازان بوده.انگار سنتی میخونن.رفتی پیش تلوزیون گفتی آقا!نخون!دوباره گفتی.نخون.آقا نخون!انگار که باید بشنوه.ولی بابایی اروم داشته میخونده بش گفتی بخون بخون.

عشق من مینویسم چون بعدا میخونی.ریا نمیشه.من از خیلیییییی قبل از اینکه مامان حامله باشه (شایدم مامانی حامله بود ما نمیدونستیم) هرشب برا عشقم الینا نماز غفیله میخونم تا الان و ایشالا ادامش میدم الان چهل شب بیشتره واسه تو دلی مامانی هم میخونم.واسه مامان هم.ایشالا سالم و خوشحال باشید.هیشکی عزیزتر از شما ندارم.از خدا خواستم خدا هر لحظه یه چیزی کنه شما شااااااد و خوشححااااال باشید و سلامت ودلخوش.ایشالا.و مومن.از عشق مادر به بچه بیشتر دوستون دارم.