بوریچه مون

خاطرات پیامکی

1394/7/11 16:10
259 بازدید
اشتراک گذاری

سلام زندگیه خاله حدیث.ارزوم بود قشنگ ترین وبلاگ دنیا میشد وبلاگت.ولی من خاطراتو با عشق مینویسم هرچند خوشگل ترین حرفهای دنیایه حدیثیه ولی ممکنه توی دنیای نی نی وبلاگ خیلی ساده بنظر بیاد.امروز چندتا پیامک مامانی رو که بهم داده واست منینویسم.مامانی الان ماه نهم هست به خوشی.وشما کوچولوی من یکسالو ده ماهه حدودا.

من فقط پیامک های اون رو مینویسم که با عششششششششششششششششق میخونمش همیشه.

1:آره طفلک38.gif ناز خوشگلم باخیده

2:یکم بهتره(باباییت کمرش گرفته.و بقول شما بابام خراب شده.خخخخخخخخخخخخخخ)هیچی رو کاناپه ام با الینابراش متل میگم

من گفتم چی مثلا میگی واسش؟و اون گفت:

3:آره قصه عروسی مهدی رو مرور کردیم اونو چون خوب خوابیده بود قبلش و شیرشم خورده بودخوب درک کرده از مال مریم هیچی یادش نیست

4:حنابندون مهدی هم یادشه میگه میشینن رو صندلی دست میزنن

5:لباس عروس سفید بود لباس داماد مشکی بود با پرسا نی نای کردیم دس زدیم

6:کلمه کله گنده رو برای نمک یاد الینا دادماگه ناراحت میشی دیگه نگم یادش بره

7:الان انقد غر بیخودی زد داشتم دیوونه میشدم خداروشکر خوابید خوابش که بیاد عصبانی  میشه .دماغش آویزون بود براش گرفتم میگه چرا منو میزنی؟؟!!!!!!

یبار خاله اکرم مامانی زبنگ زده و قطع کرده شما خیلی ناراحت شدی  مامان به من گفت زنگ بزن بهشس و بگو:

8:دوباره بزن بلند بگو الووووو الینا

9:نه خوبم خندوانه نگاه میکنم با الی

10:دیثی اومدیم با هم ناهار بخوریم بمم اصرار کردنهار بیار دیگه!یکمی از آب گوشت خورد بعد اومد سنگک میزد توش و میذاشت دهنش یدفه خودش انگشتشو گاز گرفت رفت لج گررررریه عصبانی کم مونده بودبزنه کاسه رو بریزه با سختی بغلش کردم گذاشتمش تو کالسکه27.gif

11:خودش انگشتشو گاز میگیره بعد عشقم انگار کتک خورده وایمیسه گریه میگه :گازم گرفت فکر میکنه مثلا سنگک گازش گرفته!

12:بچه است کارییش نمیشه کرد خوابش میومد

مامان عاشقته و البان که نی نی کوچولو داره خیلی هم به دل شما رفتار میکنه.من عاشقتونم بخدا تا همیشه

پسندها (1)

نظرات (0)