بوریچه مون

خاله فدای وجودت.

1395/3/17 1:08
231 بازدید
اشتراک گذاری

زندگی خاله الان رفتید از خونه آقاجون.انقـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد گریه کردم.مامانیت که زنگ زد آروم شدم.خیلی جاتون پیداست.مخصوصا جای خودت.زندگی خاله انقــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد به آب بازی علاقه داری و کللللل لباساتو خیس میکنی که هر روز باید دو سه بار لباساتو عوض کنیم.خیــــــــــــــــــــــــــــــــــس خیــــــــــــــــــــــــــــــــــــس که میشی راضی میشی از آب بازی استعفا بدی.مثلا میگی میخوام دستمو بشورم.میخوام شیشه داداشیو بشورم.یا میگی بده من بشورم کلا هرچی که ببینی کسی داره میشوره.کمی لج میکنی زندگیم.و عصبانی میشی به خاطر سنت.یکم با داداشی لج میکنی و چیزاتو بهش نمیدی.مثلا مچ بند که مامان دوتا واسه داداشی خریده بود گفتی یکیش مال خرسه.بعدا گفتی اون یکیشم مال خرسه.امروز میگفتی داداشی بهم دادش ولی خودت ازش گرفتیش.خخخخخخخخخخخخخخخخخخ.خیلی بانمکی ماشالا فقط چون دوتاتون نیاز به حواس جمعی و توجه دارید مامان وااااااااااااقعا خسته میشه.خدا قوت مامان جونش.آجی زندگیم.وقتی یازده خرداد واکسن داداشی رو زدیم شما چشمای عسلتو پر از اشک کردی گفتی داداشی کجا رفت؟دوستش داری واقعا.معلومه نفس خاله.الان اگه به خودت بگم میگی خرس.بگم زندگیم کسوکارم و ... میگی خرس.یعنی کسوکار و زندگی خرسی.یه خرس قهوه ای.عکسشو میذارم.تقریبا جای ابیجو رو در لحظه های بیداری گرفته.ولی موقع خواب حتما ابیجو رو میخوای و یکم بی حوصله میشی.و ما دقیقا میدونیم خوابت میاد.امروز یعنی شانزدهم خرداد 95
آش دندونی داداشی رو با کمک آقاجون پخش کردین بین همسایه ها.فدای تو میگفتی من میدمش آقای همسایه.میخوای همه کارا رو خودت انجام بدی تازه خودتم تنها.فدای مستقل شدنت خاله جونم.سفر بخیر.فالله خیرا حافظا و هو الرحم الراحمین.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

❤سلنا جون❤
17 خرداد 95 3:40
وب خوبی داری قشنگه به وب پسر خالم بیا من و بهداد جون